وصف پیامبر(ص)در شعر تیلیم
حکیم تلیم خان دروصف پیامبر(ص) شعر های زیادی دارد. در منظومهی سالدی سایه محمد(ص) به نعت پیامبراسلام میپردازد؛ و سیمای حضرت رسول(ص) را چنین معرفی میکند. در ازل خداوند نام پیامبر را به نور حق وقدرت قلم بر عرش اعلی نوشته است. روشنای دنیا ورشد بشر به وجود مبارک حضرت رسول(ص) بستگی دارد. خورشید کفر [1]( گدازه وشعله) کفر هستی را میسوزاند، خدا را شکرکه حضرت محمد(ص) مانع شد تا این اتفاق نیفتد. او به نور حق و قدرت قلم، انسان را هدایت و کفر رامنع میکند. حلال وحرام را ازهم جدا کرده، بتها را میشکند و منبر هدایت وموعظه می سازد؛ وقدم به مصلا میگذارد تا به معراج رود . ولی وسیله و ابزار ابراهیم برای هدایت بشر و رفتن به آسمان ساختن کعبه بود، با ساختن کعبه بشر را به سوی کمال راهنما شد. و موسی از طور وعیسی از کلیسا به آسمان رفتند. اما پیامبر اسلام(ص) با نماز و از مصلی به آسمان رفته است. کلام او در عرش رواج دارد. چرا که او نورو طلعلع تاج ملائک و فرشتگان است.
ازل حاق نوروندان قودرت قلمین، یازدی عرش موعللایه محمد.(ص)
کفرون گونو یاندرردی عالمی، شوکر اللاها سالدی سایه محمد.(ص)
منع ادئب باطیلی حاقی بویوران، حلالی حرامدان سچیب آییران،
بت لری سندریب منبر قاییران، قدم باسان موصللایه محمد ...
عرشین بویانیندا کلامی رواج ملک لر باشینا نورو اولدو تاج ...
اشعار ستایشی وی در باره پیامبرو اهل بیت(ع) به اندازهای گسترده است که انسان از دیدن این همه شعر خوب در شگفت می ماند. شکی نیست که حقیقت محمدیه نزد عرفا عبارت است از تعیّن اوّل که آن را قلم اعلا هم میگویند، و این حقیقت واسطه افاضه فیض وجود بر اعیان عالم مىباشد، یعنى اعیان را از تاریکى عدم به صحراى نور و وجود بیرون مىآورد، لذا خداوند تبارک و تعالى در حدیث قدسى فرموده: لولاک لما خلقت الافلاک. چون در قرآن خداوند پیامبر(ص) را رحمتا للعالمین نامیده است ، پس وصول رحمت از کانون کرم الهى به فضاى وجودى بدون این وسیله عظمى امکان پذیر نیست، همچنان که تابش نور هدایت بر قلوب بندگان جز به واسطه ظهور صورت عنصرى محمدى محال است[1]. تیلیم در منظومهی پیامبر(ص) وصفنده به شفاعت حضرت رسول(ص) در روز قیامت اشاره میکند. و اصافی چند برای پیامبر(ص) میشمارد .میگوید شش هزارو ششصد شصت وشش آیه در شأن ومنزلت تو آمده است. وقتی رفرف سوار قدم به آسمان گذاشتی، در دکاب تو گردون به رقص و سماء آمد. هرگاه به پرواز درآمدی پرتو نور تو آسمان وزمین را فرا میگرفت.
رفرف سوار، قدم باسدین سمایه، رکابینده گردون گیردی سمایه.
هراوچنده پرتوو وردین سمایه کوکباته گونه آیا یئتشدین...
درمنظومهی دیگری اشاره به امّی بودن پیامبر(ص) دارد. تیلیم در این منظومه سید المرسلین نبی اکرم(ص) را قاری بی معلم در عرش ترسیم میکند. وی تصویری از داستان لیلت المبیت دارد، در آن شب از طرف خداوند به عنکبوت دستور میرسد جلو غار تاری بتند. چرا که مهمان دارد. عنکبوت همراه با تنیدن تارمیگوید وجود تو ای پیامبر (ص) زینت غار است و... عنکبوت از این که مهمانی ویژه دارد غار را مرتب میکند. تار جلو غار را آنقدر پایین میآورد که اگر کسی بخواهد وارد شود باید تا کمر خم شود. در این منظومه بدون ذکرنام رفیق پیامبر(ص) به خوانندگان و شنوندگان شعرش میگوید:
دور ائیله مجلیسدن نافرمانی دور! بیلمیرم فرمانی نه، فرمانیدور!
رفیق ناجنسی ونافرمان درو چولده بیر فرهاد کش قاری سن قاری
اوآشکار ائیله دی نه خوف ائیله دی عدو لشکرینده نه خوف ائیله دین
شب مئعراج گوردون نه خوف ائیله دین سمالر اوستونده قاری سن قاری.[1]
برخیزید ورفیق نافرمان را از مجلس دور کنید، نمی دانم فرمان پیامبر چه بود، رفیق ناجنس ونافرمان از مجلس ما دورشو. در بیابان پیر عجوزه ای میخواست فرهاد کشی کند. چه چیزی وسری را رفیق تو آشکار میکرد که خوف کردی؟ توکه از لشگر کفر هراسی نداری. شب معراج چه دیده بودی که خوف کردی! ای قاری سما،عرش وآسمانها. هرچند که کسی فضیلت تو را نمی داندوشرحی برای آن ندارد؛ فقط با ذکر فضائل تو به کلمات والفاظ خود شرح و بسط میدهد.تو شرح چهار کتاب مقدسی، و تیلیم می گوید، فقط علی قاری توست وتورا قرائت میکندوبس. لامع دهر نام توست وملائک درعرش برای تو درود میفرستند. لامع دهردور اسم – محمد ملک لر سماده سوؤلللر درود. درود خدا بر توباد. صلوات.
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ساعت 12:40 توسط جواد صمدی تلم خان
|