وصف امام علی در شعر تیلیم خان
علی (ع) در منظومههای تیلیم جایگاه ویژهای دارد. در منظومهی حضرت علی(ع) وصفینده، تولد حضرت را میان کعبه گزارش میکند وعلت تولد در خانهی خدا را طاهر بودن حضرت از هر حیث میداند. ودر وصف شجاعت او از کودکی گزارش میکند . برای وصف ذوالفقار در جایی جای شعرهایش ابیات بی نظیری دارد. که از فرصت این مقاله خارج است، وبرای خود مقالهی مستقلی میطلبد. وی برای تولی وتبری حضرت امیر(ع) جایگاه ویژهای قائل است. تولی وتبری او را میانبُری برای رسیدن به خدا معرفی میکند. ودر وصف او میگوید:
سن هادی سن هر ارکانا هر یولا مشریق ومغریب وقیبله ده اولا
مئعراجده نیشان وئردین رسولا میزبانای پردده بی خوف وبی باک.... تیلیمه بیر امداد ای شاه لولاک[1].
در جای جای اثر خود با تکیه به دعای ندبه به هادی بودن حضرت امیر(ع) اشاره میکند. آغازهدایت را از او میداند؛ و راهنمای تمامی راهاو ارکان اصلی دین را در وجود مبارک حضرت امیر (ع) خلاصه میکند. از نگاه تیلیم خان، راها اگر در مشرق، مغرب، جنوب وشمال باشند؛ چه راه زمینی وچه راهای آسمانی برای رسیدن به کمال باید از حضرت امیر (ع) پرسیده شوند. چرا که در شب معراج راهای آسمان را او به پیامبر(ص) نشان داده است. پیامبر(ص) هم میداند برای راههای پرخطر، خداوند برادری به او داده است بی خوف وبی باک؛ وحضرت امیر (ع) واسطهی فیض است. تیلیم از او امداد میخواهد، چرا که اوست شاه لولاک.
در منظومهی دیگری بعد از به تصویر کشیدن قتل عمروبن عبدود، حضرت امیر(ع) را بی قرینه وبی مثال معرفی میکند و جمله عوالم را در یداو میبیند. چراکه او یدالله است. حضرت علی(ع) را تنها شخصی معرفی میکند که به اسرار پیدا وپنهان حق واقف است. در ابیات پایانی از وجود مبارک حضرت علی (ع ) میخواهد که در حق او لطفی کندو از میانهی همه شاهان شاه اصلی را بیاورد. وبا دعا برای ظهور حضرت حجت(ع) چنین میسراید:
بی قرینه شاهدیر یوخدورمیثالی جومله عللم لرین شامیل حالی،
سیرینه یئتیشدی نصیر غالی بر پا ائیتدی جمجم ابن کرکری...
شب معراج راهدرای، راهی نیی، نگهدار اولدو گاو و ماهی نیی.
چیخاتیر اورتادان شاهلار شاه نی و[2]...
به هر روی توصیف علی (ع) در شعر او رواج دارد. بس عیان است که ازمکتب نجف بهرهی وافر دارد وبرای شمارش اوصاف وفضائل علی(ع) دستی پر، ذهنی سرشار وارادتی ناب دارد. از هر فرصتی برای گفتن فضائل آن حضرت بهره میگیرد و در ترویج اندیشه های ناب فرهنگ شیعه در مرکز ایران و در میان اقوام کهن ترک تلاشی شایان وقابل تقدیر میکند. شعرهای او حکایت گر این است که در میان اقوام خود برای شنیدن فضائل حضرت امیر(ع) طالب وخواهان فراوانی دارد. قصاید زیادی در منقبت امامان سروده است . که همه سرشار از ارادت ومحبت وی به اهل بیت(ع) است؛ تمامی اشعار او به نوعی مذهبی هستند. چرا که با جهان بینی دینی واسلامی شکل گرفتهاند.در این شعرها به نوعی ارادت خود را نشان میدهد. علاقهی شدید او به حضرت علی(ع) باعث میشود گاه تا مرز غلو هم پیش روی کند. در منظومهی اولیالر ایچنده برای نقل فضائل حضرت امیر(ع) چنین سروده است:
ایسمین سلیمانین نقشی نگیینی، سن شریف سن اوولیالر ایچینده.
یوز ایگیرمی دورد مین نبی یه رهبر سن هادیسن انبیا لر ایچینده
خلقه حسد وئرن در –خیبردن چین سویون باغلایان بند بربردن....
یئتمش دفعه یاندی جبرئبل پری حقّه شناس ائتدن، اولدون رهبری
آدمدن آیرهلی، خاتمدن بری سن سابقسن ابتدالر ایچینده[1].
نقش نگین خاتم سلیمان نام تو است، ای اشرف انبیاءو اولیاء، تو رهبر صدوبیست چهار هزارنبی وپیامبری. دونمایگان حسادت میکنند برای در خیبری که برداشتی. و سد چین را از مناطق بربر نشین بستی.... شصت با پر جبرائیل به خاطر خطا سوخت. تو اورا با حق آشنا کردی ورهبری او را به دست گرفتی و....درمنظومهی دیگری در ستایش امام علی (ع) چنین سروده است:
خالق خلق ائدیبدیر بیر بئله بنده، جبرئیله رهنما اوستاد ائیلر.
وکیل کار خانه نایب المناب، زووج بتول نبی یه داماد ائیلر[2]
خداوند بندهای خلق کرده که راهنمای جبرائیل امین است. ودر کارگاه هستی نایب خداوند است؛ او زوج بتول وداماد پیامبر(ص) است. برای او از عالم ذرات چیزی نهان نبوده ونیست؛ چرا که با رسول خدا اختلاط نهانی دارند. ابر مردی است که در اسرار، خضر نبی را مات ومبوط کرده است؛ وتیغ بران او زمین وآسمان را منقاد میکند. اوست سواره و جمله عالم پیاده هستند. اوصاف او در چهار کتاب آسمانی آمده است. مراتب او حد و مرز ندارد، اگر از خدا بخواهد میتواند دنیای جدیدی خلق کند. به هر روی تیلیم در وصف حضرت علی(ع) گاه به بیرون مرز اعتدال کشیده میشود.مثلا
او سواره جمله عالم پیاده اوصاف وار دوورد کیتاب دا آماده.
مراتیبی اونون حد زیادو، یئنگی دنیا استه سه ایجاد ائیلر
اونیان بحث ائدر ثالث گنده پیش ازدونیا سواریدی سمنده
عدمدهیدی سالدی آغ دیوی بنده دوساله بندنی اوآزاد ائیلر
تیلیم خبر وئرین شهره- کنده نصیر الدوردو ائیلده زینده
بیر بئله مولام وار پشیمان گوند داغودار افلاکی او بر باد ائیلر
او ادامه ی---
لازم به توضیح است که بعضی از این اشعار را با نگاه عرفانی خود وبا تکیه بر سخنان عرفا سروده است. نمونهای از این مباحث را ازتفسیر روان جاوید نقل میکنیم.
« از ازل
على ز بعد نبى اشرف است از همه خلق اطاعتش شده مفروض بر صغیر و کبیر
بنص انفسنا شد ز انبیا افضل ز عیب و نقص مبرى بآیه تطهیر
بافضلیتش از انبیا مشو قانع که شد سلیمان سلمان او پس از تصغیر
کسیکه گوید او افضل است از اصحاب نموده سوء ادب گشته مورد تعییر
اگر صفات خدائى براى او اثبات کنند، بشنو و بر عارفان تو خورده مگیر
که او است واسطه فیض بىنهایت حق از او رسیده بخلق و بسوى او است مصیر
قبول حق نشود بىولایتش اعمال ثواب کى برد آنکو است مستحق سعیر
حجر قبول ولایت چو کرد گشت عقیق مدر نکرد و شد آویزه گلوى حمیر
شجر ز یمن ولایت فواکه آرد بار و گر نه شد بطعام اثیم از آن تعبیر
على معین همه انبیا بدى در سرّ چنانچه بهر محمّد شد آشکار نصیر
على ز روز ازل بود با نبى توام شدند خلق ز یک نور پادشاه و وزیر
نبى براى على بد مربى و استاد على براى نبى بود پشتبان و ظهیر
نبى بنص نبى منذر است و او هادى مزیتى نبود بیش از این بنزد بصیر
على است آنکه کند حل مشکلات بدست على است کاشف هر معضلى بقلب منیر
بحب او شده تعیین شخص پاک نژاد ز بغض او شده تشخیص هر پلید سریر
شبى بجاى نبى خفت و حیرت آور گشت چو شد بچشم ملایک مصور آن تصویر
روز خندق زد ضربتى بعمرو که شد فزون ز طاعت جن و بشر بنص شهیر
على بود اسد اللّه و حیدر کرار نمود حمله بدشمن چو شیر بر نخجیر
سه روز از خود و اهلش طعام باز گرفت از آن نمود یتیم و اسیر و مسکین سیر....
مرا امید شفاعت از او است در محشر که خاک من شده با آب مهر او تخمیر
محمّد است که دست نیاز کرده دراز بدامنش که امانش بود ز یوم عسیر
مرا چه باک ز اهداء شعر ناقابل که نیست هدیه مور ضعیف غیر شعیر
و لیک دلخوشم از آنکه مدح او مشک است که مىبرند از آن ارمغان بنزد امیر[2]»....و قس علی هذا.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۱ ساعت 12:32 توسط جواد صمدی تلم خان
|